مردی به حلوافروشی گفت که کمی حلوا به نسیه به من بده.
حلوافروش گفت: بچش حلوای خوشمزه ای است .
مرد گفت: من بخاطر روزه های قضای رمضان سال پیش ، روزه دارم.
حلوافروش گفت: پناه به خدا! چگونه با چون تو معامله کنم ! تو که قرض خدا را از سالی به سال دیگر عقب می اندازی با من چه خواهی کرد؟
منبع: کشکول شیخ بهایی
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
دانلودها
آمار سایت
کدهای اختصاصی